فهرست مطالب

مجله مواد نوین
سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 50، زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1402/09/06
  • تعداد عناوین: 6
|
  • غلامرضا خلج، ابوالحسن نجفی*، امیرحسین محمودحسینی صفحات 1-18
    مقدمه

    در این پژوهش تاثیر نسبتCaO/MgO   به عنوان اصلی ترین اکسیدهای فعال کننده واکنش ها در حین پخت کاشی دیواری بر مسیر تحولات و تشکیل فازهای مفید مانند آنورتیت، دیوپساید و ولاستونیت و کاهش فاز مخرب ژلنیت و کوارتز آزاد مطالعه شد.

    روش

    در بخش اول تحقیق، به منظور تعیین مقدار بهینه کربنات کلسیم به عنوان اصلی ترین منبع تامین CaO، نمونه هایی با0 ، 6 ، 12 و 15 درصد وزنی ساخته شد. با توجه به نتایج به دست آمده، نمونه با 12 درصد وزنی کربنات کلسیم به دلایل داشتن کوارتز آزاد کمتر، رشد بیشتر آنورتیت و فاز ژلنیت کمتر؛ همچنین جذب آب مناسب کاشی دیوار، ضریب انبساط حرارتی پایین، درصد انبساط رطوبتی کمتر و درصد انقباض پخت مناسب به عنوان بهترین نمونه انتخاب شد.  در بخش دوم تحقیق، آمیزهای با 12 درصد وزنی کربنات کلسیم و درصدهای وزنی 5، 7 و 10 درصد از خاک های محلی تامین کننده MgO در ایران (تالک بروجرد) ساخته شدند.

    یافته ها

    آمیزها پس از شکل دهی با پرس، در فرایندی کاملا صنعتی و در کوره پخت سریع، زینتر  شدند. به وسیله آزمون پراش اشعه ایکس و به کمک روش پالایش Rietveld که در نرم افزار Maud انجام شد، درصد وزنی فازهای تشکیل دهنده ریزساختار نهایی به صورت کمی محاسبه شد.

    نتیجه گیری

    با افزایش درصد وزنی تالک و کاهش نسبت CaO/MgO به کم تر از 4، درصد وزنی فاز دیوپساید تا 15 درصد وزنی افزایش یافت. کاهش نسبت CaO/MgO  به کمتر از 3، موجب کاهش رشد فاز دیوپساید شد.

    کلیدواژگان: کاشی دیوار، دیلاتومتری، جذب آب، انبساط حرارتی، انقباض پخت، استحکام خمشی
  • مرجان رنجبری، مازیار آزادبه*، عباس صباحی نمینی صفحات 19-32
    مقدمه

    درکامپوزیت های زمینه تیتانیم - مولیبدن تقویت شده با ذرات کاربید بور که به روش تف جوشی پلاسمای جرقه ای تولید می شوند، واکنش بین زمینه و ذرات تقویت کننده می تواند موجب شکل گیری ترکیب هیبریدی TiB + TiC شود. از طرفی ساختار کریستالی آلیاژهای تیتانیم - مولیبدن به شدت به مقدار مولیبدن اضافه شده وابسته بوده و با توجه به نتایج بدست آمده در پژوهش های قبلی مشخص شده است که برای دستیابی به توزیع یکنواختی از ساختار دوفازی آلفا + بتا و خواص مکانیکی بهینه، بایستی حداقل 10 درصد وزنی مولیبدن به تیتانیم افزوده شود. لذا هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر افزودن 5/0 درصد وزنی کاربید بور به آلیاژ تیتانیم - مولیبدن در دمای های تف جوشی مختلف بر میزان چگالش، بهبود حلالیت مولیبدن در تیتانیم (که موجب تحولات ساختاری به β و β+α می شود) و شکل گیری محصولات فازی با ترکیب هیبریدی مذکور است.

    روش

    به همین منظور، نمونه هایی با ترکیب Ti -10Mo- 0.5B4C  در دماهای 1150، 1300 و 1450 درجه سانتیگراد برای مدت زمان 5 دقیقه و تحت فشار 50 مگاپاسکال به روش SPS تف جوشی شدند. تحولات ریزساختاری و خواص فیزیکی و مکانیکی کامپوزیت های تولیدی بعنوان معیاری برای سنجش تاثیر افزایش دما در میزان تولید تقویت کننده های درجا و به تبع آن مقدار فاز بتای تولید شده در نتیجه ی ترغیب واکنش های گرمازای موضعی و تعیین مکانیزم، مورد ارزیابی قرار گرفت. علاوه براین برای دستیابی به نتایج دقیق تر، بررسی های کیفی همچون آنالیز فازی نمونه های تف جوشی شده انجام شد.  

    یافته ها

    نتایج نشان داد که با ازدیاد دمای تف جوشی، چگالی افزایش یافته است. هم چنین انجام واکنش بین ذرات کاربید بور با زمینه نیز ترغیب شده و موجب پیدایش تقویت های درجای TiB و TiC شده است. ازطرفی استقرار نسبتا یکنواخت شان در زمینه دلیلی بر بهبود خواص مکانیکی می باشد. در این میان بایستی به تاثیر انحلال بیشتر مولیبدن و متعاقبا یکنواخت شدن بیشتر آن نیز اشاره کرد.

    نتیجه گیری

    افزایشی چگالی با دمای تف جوشی، از دلایل مهم بهبود خواص مکانیکی می باشد. با توجه به بررسی خواص فیزیکی و مکانیکی کامپوزیت ها، مشاهده شد که استحکام کشش نهایی (UTS) و همچنین ازدیاد طول نمونه های کامپوزیتی با افزایش دمای تف جوشی، افزایش یافت. افزایش دمای تف جوشی منجر به تراکم نسبی بالاتر و تولید فازهای درجای بیشتر گردید.

    کلیدواژگان: کامپوزیت تیتانیم-مولیبدن، کاربید بور، دی بوراید تیتانیم و کاربید تیتانیم، تف جوشی قوس پلاسما، تقویت کننده های درجا
  • مصطفی عباس زاده ولوجردی، سید مجتبی زبرجد*، محمدهادی مقیم صفحات 23-45
    مقدمه

    به منظور بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی پلی اتیلن افزودن برخی تقویت کننده ها مانند خاک رس به آن بسیار رایج است. خاک رس به عنوان یکی از مهمترین تقویت کننده ها جهت افزودن به پلیمرهای مختلف می باشد که منجر به تولید دسته جدیدی از مواد به نام کامپوزیت های پلیمر- خاک رس شده است.

    روش

    در تحقیق حاضر، رفتار کششی نانو کامپوزیت های زمینه پلی اتیلن تقویت شده با درصدهای مختلف نانو ذرات خاک رس از نوع مونت موریلونیت (0، 1، 3، 5 و 10) در دو نرخ کرنش (1/0 وmin-1 5/0) و دو دمای متفاوت (25 و 50 درجه سانتی گراد) مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور نمونه های استاندارد با استفاده از روش قالب گیری تزریقی تهیه شدند. همچنین سطح شکست نمونه های تغییر شکل یافته به همراه سطح جانبی نمونه های کرنش یافته به ترتیب با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی و میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده از آزمایش کشش نشان داد که خواص کششی پلی اتیلن به مقدار نانو خاک رس و وابستگی دارد. ب طوریکه با افزایش نانوخاک رس تا 10 درصد وزنی استحکام تسلیم از 24 به 28 مگاپاسکال افزایش می یابد. بررسی مدل ایرینگ نشان می دهد که افزودن نانو ذرات خاک رس تا 10 درصد وزنی ، باعث افزایش میزان تغییرات آنتالپی از 97/64 به بالاتر از 100 kj/mol و حجم فعال سازی از 0049/0 به 01/0 می شود.

    نتیجه گیری

    نتایج ارزیابی میکروسکوپی بیانگر نقش پررنگ نانوذرات خاک رس در فعال شدن باندهای برشی در حین تغییر شکل پلی اتیلن می باشد.

    کلیدواژگان: پلی اتیلن، خاک رس، نرخ کرنش، رفتار کششی
  • مجید قهرمان افشار*، محسن اسماعیل پور، حسین قاسمی نژاد، نرگس اسماعیلی صفحات 46-59
    مقدمه

    آب چرخه خنک سازی نیروگاه شهید مفتح همدان از تصفیه فاضلاب تامین می گردد. لذا کنترل شیمیایی آب به منظور کنترل خوردگی در چرخه اهمیت بالایی دارد.

    روش

    نتایج آزمون TBC اب چرخه خنک کن نشان دهنده تعداد تقریبی کلونی باکتری برابر با  cfu/ml103 بوده که در بازه پایین قرار دارد. از سوی دیگر بر اساس نتایج آزمون های میکروبی میزان باکتری های TRB، IRB و APB بسیار بالا و دارای مقادیر cfu/ml 1200، 2300-500 و 105 می باشد. استفاده از آب تصفیه فاضلاب به عنوان تغذیه خنک سازی به دلیل وجود غلظت بالای یون کلسیم منجر به تشدید رسوب گذاری و افزایش رشد میکروبی می گ ردد. همچنین وجود نیترات بالا نیز به دلیل منشاء فاضلاب آب تامین کننده قابل پیش بینی بوده که این مقدار نیترات باعث تشدید باکتری های احیا کننده نیترات و نیتریت می گردد. از طرفی، وجود فسفات و سولفات بالا در نمونه نیز باعث افزایش رسوب گذاری و تشدید رشد میکروبی به ویژه باکتری های احیا کننده سولفات در نمونه همراه خواهد بود.

    یافته ها

    در نتیجه غلظت های بالای باکتری های TRB، IRB و APB در اولویت اول می بایست به صورت انتخاب گزین حذف گردند. در اولویت دوم، یون های نیترات و سولفات که خوراک باکتری های NRB و SRB می باشند با روش های انتخاب گزین حذف یون های نیترات با استفاده از رزین های تبادل یون و سولفات با روش احیا بیولوژیکی می بایست حذف گردند. با توجه با بالا بودن عوامل میکروبی TRB، IRB و APB و همچنین بالا بودن غلظت خوراک عوامل میکروبی، به عنوان اولویت سوم روش های بر پایه زیست کش های غیر اکسید کننده در دستور کار قرار می گیرد.

    کلیدواژگان: خوردگی میکروبی، نیروگاه شهید مفتح، بازداری خوردگی، شمارش تعداد کل باکتری پایش خوردگی
  • پوریا کمایی، مهدی خراسانیان*، سید رضا علوی زارع، مصطفی اسکندری صفحات 60-80
    هدف

     از پژوهش حاضر، مطالعه رفتار آلیاژ منیزیم AZ91 در آزمون کشش سرد و گرم بود. برای این منظور، آلیاژ مذکور در شرایط انجمادی همراه با مبردگذاری و بدون مبردگذاری ریخته گری شد. در حین آماده سازی مذاب، عنصر نقره در مقادیر مختلف به مذاب اضافه گردید. آزمون کشش تک محوری در دمای اتاق و در دمای 120 درجه سانتیگراد بر روی نمونه های آلیاژی با درصدهای مختلف نقره و با شرایط انجمادی متفاوت انجام گرفت. نتایج نشان داد که حضور نقره در آلیاژ سبب تغییر در مورفولوژی فاز Mg17Al12 و تغییر در ریزساختار و خواص کششی آلیاژ شد. ریزساختار و مورفولوژی رسوبات توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین سطح شکست آلیاژ پس از آزمون کشش توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی بررسی شد. تغییر در مورفولوژی این فاز بر خواص مکانیکی آلیاژ اثر قابل ملاحظه ای دارد. این فاز یک فاز ترد و شکننده بوده و می تواند در کنار ساختار بلوری هگزاگونال منیزیم سبب تضعیف رفتار کششی آلیاژ گردد. بهترین رفتار کششی برای نمونه با wt% 0.1 نقره بدون مبردگذاری به دست آمد. در این نمونه فاز Mg17Al12 به صورت پراکنده و با پیوستگی کمتر در مرز دانه ظاهر شد. هنگامی که مقدار نقره به wt% 0.4 افزایش یافت، خواص کششی به دلیل افزایش اندازه رسوبات این فاز در ریزساختار کاهش قابل ملاحظه ای یافت. انجماد همراه با مبرد اثر مثبتی بر خواص کششی آلیاژ در دماهای بالا و پایین نداشت.

    مقدمه

    در پژوهش حاضر، اثر افزودن نقره به عنوان عنصر آلیاژی همراه با تغییر در شرایط انجماد با و بدون استفاده از مبردگذاری بر ریزساختار و خواص کششی آلیاژ AZ91 با استفاده از آزمون های کشش در دمای اتاق و کشش در دمای °C 120 مورد مطالعه قرار گرفت. نکته مهم در پژوهش حاضر استفاده از عنصر نقره است که در مطالعات پیشین کمتر به آن پرداخته شده است. برای افزودن بسیاری از عناصر آلیاژی، مشکلاتی از قبیل احتمال اکسید شدن، تبخیر شدن و ورود به سرباره وجود دارد. هممچنین بسیاری از عناصر آلیاژی باید به صورت ترکیبی و در قالب یک آمیژان وارد مذاب شوند، در صورتی که در این مطالعه، عنصر نقره به صورت گرانول خالص به مذاب اضافه شد. نقره به عنوان یک عنصر نجیب تمایل کمتری به ایجاد ترکیبات شیمیایی و بین فلزی از خود نشان می دهد و از این لحاظ پایداری خوبی را در هنگام آماده سازی مذاب و ریخته گری دارد. چنین خصوصیاتی این امکان را به وجود آورده که در پژوهش حاضر، ریخته گری بدون نیاز به اتمسفر کنترل شده انجام گیرد. در بسیاری از تحقیقات مشابه، خواص کششی دمای بالا در محدوده ای از دما مورد بررسی قرار گرفته اند که مکانیسم های خزشی فعال می باشند، اما در این پژوهش، دما تا این اندازه بالا نیست و محدوده دمایی پایین تر است و هدف بررسی رفتار کشش در دمای بالا بدون رخداد خزش است. در اغلب مطالعات مربوط به رفتار مکانیکی آلیاژ AZ91 اندازه دانه مهم ترین پارامتر مورد مطالعه بوده است، در صورتی که در این پژوهش، اهمیت و نقش فاز β-Mg17Al12 به عنوان فاز ترد موجود در آلیاژ مورد تاکید بوده و اثر این فاز بر خواص کششی مد نظر می باشد. قابل ذکر است که مباحث تفسیر ریزساختار، ترکیب شیمیایی و آنالیز عنصری فازهای موجود در آلیاژ در یک مقاله دیگر به قلم نویسندگان حاضر به چاپ رسیده است.

    روش

    نمونه های AZ91 (با ترکیب شیمیایی متوسط حاوی 9 درصد وزنی Al، 0.9 درصد وزنی روی و 0.2 درصد وزنی منگنز) با استفاده از ریخته گری در قالب دایمی تولید شدند. مواد اولیه به صورت شمش تجاری در داخل یک کوره مقاومت الکتریکی گرم شدند. قالب فولادی مجهز به مبرد مسی دارای سیستم آبگرد در یک جعبه عایق حرارتی نگهداری می شد. عملیات ریخته گری در دمای 650، 750 و 850 درجه سانتی گراد با یا بدون مبرد انجام شد. نمونه های مکعبی (2×2×2 سانتی متر مکعب) از قسمت میانی و نزدیک به مرکز قطعات ریخته گری شده بریده شدند. سطح نمونه ها با استفاده از کاغذهای سنباده SiC از شماره 60# تا 2500# سنباده زنی شد. سپس نمونه ها بر روی یک نمد مخصوص و با استفاده از یک محلول شوینده تجاری صیقل داده شدند. برای بررسی ریزساختار، نمونه ها توسط محلول استیک پیکرال (مخلوطی از 10 میلی لیتر اسید استیک، 4.2 گرم اسید پیکریک، 10 میلی لیتر آب مقطر و 70 میلی لیتر اتانول) به مدت 1 ثانیه حکاکی شدند. برای بررسی ریزساختار نمونه ها از میکروسکوپ نوری استفاده شد.برای ارزیابی رفتار مکانیکی نمونه ها، آزمون های کشش در دمای اتاق (طبق استاندارد ASTM-E8) و در دمای °C 120 (طبق استاندارد ASTM-E21) انجام شدند.

    یافته ها

    اثر هم زمان 0.1 درصد وزنی نقره و مبردگذاریدر شکل 3، نتایج آزمون های کشش دمای اتاق بر روی نمونه های حاوی 0.1 درصد وزنی نقره و با شرایط انجمادی متفاوت مربوط به نمونه 1 (ریخته گری بدون مبرد در دمای C 650)، نمونه 2 (ریخته گری با مبرد در دمای C 750) و نمونه 3 (ریخته گری با مبرد در دمای C 850) نشان داده شده است. همان گونه که در شکل 3 مشاهده می شود، واضح است که رفتار کششی AZ91 با 0.1 درصد وزنی نقره پس از انجماد با مبردگذاری افت داشته است. نتایج نشان می دهد که نمونه حاوی wt% 0.1 نقره و ریخته گری شده در  °C 650 دارای بهترین خواص کششی در بین تمام نمونه های با انجماد بدون مبردگذاری است.ذوب ریزی از °C 850 با انجماد همراه با مبردگذاری باعث بهبود خواص کششی در مقایسه با نمونه ریخته گری شده در دمای °C 750 درجه سانتیگراد شده است.  به منظور توضیح عملکرد مکانیکی نمونه های مورد بحث، بررسی ریزساختار نمونه ها برای توضیح عملکرد مکانیکی آنها ضروری است. شکل 4 ریزساختار نمونه های ریخته گری شده در شرایط مختلف در پژوهش حاضر را نشان می دهد.تصاویر میکروسکوپی نمونه های حاوی 0.1 درصد وزنی نقره و ریخته گری شده در شرایط مختلف در شکل های 4-الف، 4-ب و 4-ج به نمایش در آمده است. انجماد همراه با مبردگذاری می تواند مورفولوژی فاز Mg17Al12 را تغییر دهد. در نمونه های با حالت های مختلف انجماد، اندازه و توزیع Mg17Al12 متفاوت است. برای نمونه ریخته گری شده در °C 650، که بدون مبردگذاری تولید شده، سرعت سرد شدن بسیار بالا بود که باعث شده فاز Mg17Al12 به صورت رسوبات مرزدانه ای ریز ظاهر شود. انجماد همراه با مبردگذاری نرخ انتقال حرارت را کاهش داده و این باعث تغییر در مورفولوژی Mg17Al12 به صورت پیوستگی کمتر و ضخامت بیشتر شده است. این اثر توسط چن و همکاران نیز گزارش شده است. کاهش نرخ انتقال حرارت سبب افزایش اندازه دانه های فاز زمینه گردیده و به تبع آن فاز Mg17Al12 نیز ضخیم تر شده است. مقایسه بین نمونه های ذوب ریزی شده در °C 650 و °C 850 نشان می دهد که انجماد همراه با مبردگذاری تقریبا تاثیری بر مورفولوژی فاز β ندارد، اما دمای ذوب ریزی بالاتر منجر به ضخامت بیشتر فاز β شده است. به طور خلاصه باید گفت که پس از انجماد همراه با مبردگذاری، ریزساختار AZ91 حاوی 0.1 درصد وزنی نقره تغییر یافته است.مبردگذاری منجر به کاهش مقدار فاز Mg17Al12 و به طور هم زمان منجر به تولید رسوبات درشت و ضخیم Mg17Al12 می شود. این واقعیت باعث خواص مکانیکی ضعیف نمونه ریخته گری شده در °C 750 در دمای اتاق شده است...

    نتیجه گیری

     افزودن نقره به مذاب آلیاژ AZ91 باعث تغییر ریزساختار و خواص مکانیکی این آلیاژ شد.- هنگامی که نقره به AZ91 اضافه شد، مورفولوژی فاز Mg17Al12 از شبکه های مرزدانه ای ریز به رسوبات درشت و ضخیم با پیوستگی کمتر تغییر یافت.- کاهش پیوستگی فاز β منجر به بهبود خواص کششی در اتاق و دماهای بالا شد.- برای نمونه های حاوی مقادیر مختلف نقره بدون مبردگذاری، در آزمون کشش سرد، افزودن نقره سبب بهبود رفتار کششی آلیاژ شد. در آزمون کشش گرم نیز همین روند تکرار شد.- در آزمون کشش سرد نمونه های حاوی wt% 0.1 نقره، استحکام تسلیم و استحکام کششی برای نمونه ریخته گری شده در  °C 650 بیشترین مقدار بود که مبردگذاری سبب کاهش این مقادیر شد. با افزایش دمای ذوب ریزی، مقادیر استحکام افزایش اندکی پیدا کرد. مقادیر کرنش شکست برای نمونه تولید شده با مبردگذاری در °C 850 بیشترین مقدار بود. نتایج آزمون کشش گرم نیز تقریبا به همین منوال بود

    کلیدواژگان: آلیاژ منیزیم AZ91، ریخته گری، مبردگذاری، ریزساختار، آزمون کشش
  • علیمحمد فاضلی تهرانی*، حسن فرهنگی صفحات 81-97
    مقدمه

    امروزه از سوپرآلیاژهای پایه نیکل به دلیل خواص مکانیکی بالا در قطعات داغ توربین های گاز و موتورهای هوایی استفاده می شود. این قطعات داغ حین سرویس و به دلیل نوسان های دمایی، تنش های ناشی از ارتعاش و دوران تحت مکانیزم های تخریبی نظیر خستگی دمای بالا، خستگی حرارتی و اکسیداسیون قرار می گیرند. لذا برای افزایش عمر این قطعات از روش های مختلفی استفاده می شود. استفاده از پوشش سد حرارتی فلزی و سرامیکی و نیز کاهش تعداد مرزهای دانه به کمک ریخته گری ریزساختار های انجماد جهت دار و تک بلور از جمله روش های متداول است. 

    روش

    در این پژوهش اثر پوشش فلزی بر تشکیل ترک خستگی حرارتی در یک سوپرآلیاژ پایه نیکل با ریزساختار انجماد جهت دار بررسی شد. نمونه های دیسکی شکل از استوانه های ریخته شده سوپرآلیاژ با ریزساختار انجماد جهت دار تهیه شد. نیمی از نمونه ها بدون پوشش و نیم دیگر به صورت پوشش داده شده با  پودر CoNiCrAlY و به روش HVOF، تحت آزمون های خستگی حرارتی با سیکل های حرارتی یک ساعته بین دو دمای °C  400 و °C800 به تعداد 24، 48، 96، 150 سیکل قرار گرفت. آزمون ها داخل کوره  باکسی مجهز به کنترل کننده دقیق شیب حرارتی انجام شد.  پس از خارج شدن نمونه ها از کوره مذکور، تغییرات وزن آنها نسبت به حالت اولیه با دقتg 4-10 اندازه گیری شد. از روش پراش پرتو ایکس برای شناسایی فازها و از میکروسکوپ نوری و الکترونی روبشی مجهز به حسگر EDS برای بررسی تاثیر پوشش و اجزای ساختاری بر تشکیل ترک های خستگی حرارتی استفاده شد.

    یافته ها

    تغییرات وزن در نمونه های پوشش دار حدود 100 برابر کمتر از نمونه های بدون پوشش است. هنگام انجماد، با تشکیل ذرات کاربیدی در سوپر آلیاژ، گرادیان غلظتی عناصر آلیاژی، در فصل مشترک ذره کاربیدی و زمینه اتفاق می افتد. در نتیجه با اکسیداسیون ترجیحی عناصر آلیاژی نظیر کروم، نیکل و تیتانیوم در این فصل مشترک، فازهای سوزنی شکل اکسیدی ایجاد شدند. همزمان با نفوذ اکسیژن به سطح فاز γ’ اکسید شده و منطقه تهی از γ’ به وجود می آید. با تشکیل فازهای اکسیدی، حفرات اکسیدی و از به هم پیوستن این حفرات شیارهای ریز تشکیل می شود. گسترش ترک ها از بهم پیوستن شیارهای اکسیدی و از سطح نمونه اتفاق می افتد. در نمونه های پوشش دار با اکسید شدن آلومینیم در سطح پوشش، غلظت آلومینیم در پوشش کاهش یافته حفرات اکسیدی و ریز ترک درون پوشش ایجاد می شود. میزان فاز اکسیدی و اندازه متوسط آنها نسبت به نمونه بدون پوشش کاهش یافته است. کاهش همزمان غلظت نیکل و آلومینیم درون زیرلایه و در مجاورت فصل مشترک، باعث انحلال فاز γ' در فاز γ می شود و در نتیجه منطقه تهی از فاز γ' ایجاد می شود.

    نتیجه گیری

    مشاهده شد که با اعمال پوشش، محل تشکیل ترک از سطح نمونه به فصل مشترک پوشش و زیرلایه منتقل می شود. در نمونه های بدون پوشش تشکیل ترک به دلیل اکسیداسیون ذرات کاربیدی، شکسته شدن آنها و تشکیل حفره های اکسیدی است. در حالی که در نمونه پوشش دار با انحلال فاز γ' استحکام فصل مشترک پوشش و زیرلایه کاهش یافته و ترک در امتداد فصل مشترک تشکیل می شود.

    کلیدواژگان: خستگی حرارتی، سوپر آلیاژ، پوشش، انجماد جهت دار، نیکل
|
  • Gholamreza Khalaj, Abolhassan Najafi *, AmirHossein Mahmoud Hosseiny Pages 1-18
    Introduction

    In this research, the effect of CaO/MgO ratio, as the main oxides that activate the reactions during wall tile firing, was studied on the path of transformations and the formation of useful phases such as Anorthite, Diopside, and Wollastonite, and the reduction of the destructive phase of Gehlenite and free quartz.

    Methods

    In the first part of the research, in order to determine the optimal amount of calcium carbonate as the main source of CaO supply, samples with 0, 6, 12 and 15% by weight were made. According to the obtained results, the sample with 12% by weight of calcium carbonate due to having less free quartz, more growth of Anorthite and less Gehlenite phase; Also, suitable water absorption of wall tiles, low coefficient of thermal expansion, lower moisture expansion percentage and suitable firing shrinkage percentage were selected as the best samples. In the second part of the research, mixtures with 12% by weight of calcium carbonate and 5%, 7% and 10% by weight of local soils supplying MgO in Iran (Broujerd talc) were made.

    Findings

    After forming with a press, the mixtures were sintered in a fully industrial process and in a rapid baking furnace. By means of X-ray diffraction test and with the help of Rietveld refinement method which was carried out in Maud software, the weight percentage of the forming phases of the final microstructure was quantitatively calculated. By increasing the weight percentage of talc and decreasing the ratio of CaO/MgO to less than 4, the weight percentage of Diopside phase increased up to 15% by weight. Decreasing the ratio of CaO/MgO to less than 3 caused the growth of Diopside phase to decrease

    Keywords: Wall tiles, dilatometry, water absorption, thermal expansion, firing shrinkage, Flexural Strength
  • Marjan Ranjbari, Maziyar Azadbeh *, Abbas Sabahi Namini Pages 19-32
    Introduction

    In titanium-molybdenum composites reinforced with boron carbide particles, which are produced by spark plasma sintering method, the reaction between the matrix and reinforcement particles can lead to the formation of TiB + TiC hybrid composition. On the other hand, the crystal structure of titanium-molybdenum alloys is strongly depend on the amount of molybdenum added and according to the results obtained in previous researches, it has been determined that in order to achieve a uniform distribution of alpha + beta dual phase structure and optimal mechanical properties, at least 10% of molybdenum should be added to titanium. Therefore, the main purpose of this research, is evaluating the effect of adding 0.5% of boron carbide to the Ti-10Mo mixed powder, SPSed at various sintering temperature on densification, enhancing Mo diffusion in Ti (which leads to microstructural evolution to β and α+β), and the formation of in-situ hybrid reinforcement.  

    Methods

    In this research, Ti–10 wt.% Mo–0.5 wt.% B4C composite samples was consolidated in a SPS machine following cold uniaxial precompaction by applying maximum 10 MPa and then SPS in vacuum below 1 Pa at 1150, 1300 and 1450°C with 50°C/min heating rate under 20 MPa pressure. Subsequently at each sintering temperature the applied pressure was increased to 50 MPa and the final holding time at that temperature was 5 min.Microstructural changes and physical and mechanical properties of produced composites were evaluated in order to measure the effect of increasing temperature and determining the mechanism. In addition, to get more information concerning microstructural evolution, qualitative investigations such as phase analysis of sintered samples to know constituents phases, were performed.

    Findings

    The results showed that the density increased with the rising sintering temperature. Also, the reaction between boron carbide particles with the matrix has been encouraged with sintering temperature and led to the formation of TiB and TiC in situ reinforcements. On the other hand, relatively uniform distributed of ex-situ and in-situ reinforcements is important in improved mechanical properties. Here, uniformly distributed Mo particles and their diffusion to matrix is important in better homogenization.

    Keywords: titanium-molybdenum composite, Boron Carbide, titanium diboride, titanium carbide, Spark plasma sintering, in situ reinforcements
  • Mostafa Abbaszadeh Valojerdi, Seyed Mojtaba Zebarjad *, MohammadHadi Moghim Pages 23-45
    Introduction

    In this research, the tensile behavior of polyethylene matrix nanocomposites reinforced with different percentages of clay nanoparticles (0, 1, 3, 5 and 10) at two strain rates (0.1 and 0.5 min-1) and two different temperatures (25 and 50 degrees Celsius) has been investigated.  

    Methods

    For this purpose, standard samples were prepared using injection molding method. Also, the fracture surface of the deformed samples along with the side surface of the stretched samples were examined using scanning electron microscope and light microscope, respectively.

    Findings

    The results obtained from the tensile test showed that the tensile properties of polyethylene strongly depend on the content of nano clay. Examining the Eyring model showed that the addition of clay nanoparticles up to 10 wt% causes to increase the amount of enthalpy changes from 64.97 to greater than 100 kj/mol and activation volume from 0.0049 to 0.01

    Keywords: Polyethylene, Clay, Strain rate, Tensile Behavior
  • Majid Ghahraman Afshar *, Mohsen Esmaeilpour, Hossein Ghaseminejad, Narges Esmaeili Pages 46-59
    Introduction

    The water of cooling tower for Shahid Moftah power plant is supplied from treated wastewater. Therefore, chemical control of water in order to control corrosion in this cycle is very complicated.

    Methods

    The results of the TBC (total bacteria count) test of cooling tower indicate the approximate number of bacterial colonies equal to 103 cfu/ml, which is in the light range. According to the microbial tests, the amount of TRB, IRB and APB bacteria is very high and has values ​​of 1200, 500-2300 and 105 cfu/ml, respectively. Using treated wastewater as a feed of cooling tower due to the presence of high concentration of calcium ions leads to intensification of sedimentation and increase the growth of microbial organism. Moreover, the presence of high nitrate is predictable due to the origin of water supply, which causes the increase of nitrate and nitrite reducing bacteria (NRB). On the other hand, the presence of high phosphate and sulfate in the sample increase sedimentation and intensify microbial growth, especially sulfate-reducing bacteria (SRB) in the sample.

    Findings

    As a result, high concentrations of TRB, IRB, and APB bacteria is required to be selectively removed in the first priority. In the second priority, nitrate and sulfate ions, which are food for NRB and SRB bacteria, need to be removed by selective removal of nitrate ions using ion exchange resins and sulfate with biological regeneration method. Due to the high level of microbial agents TRB, IRB and APB as well as the high concentration of microbial agents feed, as the third priority, methods based on non-oxidizing biocides needs to be applied in this power plant.

    Keywords: Microbial Corrosion, Shahid Mofateh power plant, Corrosion prevention, Total bacteria count, Corrosion monitoring
  • Pouria Kamaei, Mehdi Khorasanian *, Seyed Reza Alavi Zaree, Mostafa Eskandari Pages 60-80

    The aim of the present research was to study the behavior of AZ91 magnesium alloy under cold and hot tension tests. The alloy was cast under solidification conditions with and without a chill. During the preparation of the melt, silver was added in different amounts to the melt. The uniaxial tensile test was performed at room temperature and at 120 °C on the samples with different percentages of silver and with different solidification conditions. The results showed that the presence of silver in the alloy caused a change in the morphology of the Mg17Al12 phase and a change in the microstructure and tensile properties of the alloy. The change in the morphology of this phase has a significant effect on the mechanical properties of the alloy. This phase is a brittle phase, and along with the hexagonal crystal structure of magnesium, can deteriorate the tensile behavior of the alloy. The best tensile behavior was obtained for the sample with 0.1 wt% silver without a chill. In this sample, the Mg17Al12 phase appeared as a dispersed phase with less continuity at the grain boundaries. When the amount of silver increased to 0.4 wt%, the tensile properties decreased significantly due to the increase of the size of this phase in the microstructure. solidification with a chill had no positive effect on the tensile properties of the alloy at high and low temperatures.

    Introduction

    The aim of the present research was to study the behavior of AZ91 magnesium alloy under cold and hot tension tests. The alloy was cast under solidification conditions with and without a chill. During the preparation of the melt, silver was added in different amounts to the melt.  

    Methods

    AZ91 specimens were produced using permanent mold casting. The raw materials were heated in the form of commercial ingots in an electric furnace, and after melting, silver was introduced into the melt in the form of commercial pure granules.

    Findings

    In Figure 3, the results of room temperature tensile tests on samples containing 0.1 wt% of silver and with different solidification conditions namely sample 1 (casting without chill at 650 ˚C), sample 2 (casting with chill at 750 ˚C) and Sample 3 (casting with chill at 850 ˚C) is shown.

    Keywords: AZ91 magnesium alloy, casting, chilled solidification, Microstructure, Tension test
  • Alimohammad Fazeli Tehrani *, Hasan Farhangi Pages 81-97
    Introduction

    Nickle based superalloys are widely used in gas turbine components such as blades due to their excellent mechanical properties at high temperatures. These blades are subjected to extensive temperature fluctuations which induce thermal fatigue damage. In this research, thermal fatigue properties and behavior of directionally solidified Nickel based superalloy was investigated.

    Methods

    Thermal fatigue specimens were coated with CoNiCrAlY powder using the HVOF method. Test temperature fluctuated between minimum of 400 and maximum of 800°C such that each cycle lasted for 1h. All the samples were weighted before and after the test with the precision of 10-4g. X-ray diffraction method was used to identify oxide phases. Scanning electron microscopy was also used to study microstructure of all the samples. Elemental analysis of the microstructure was carried out by energy dispersive spectroscopy.

    Findings

    It was found out that oxidation was the main reason of crack formation while thermal fatigue testing. The weight change of the coated sample is 100 times less than the bare. The cracks in the bare alloy formed from the surface mainly at the interface of Carbide particles and the γ matrix, while crack formation at coating/substrate interface was found to be the preferential location in the coated samples.

    Keywords: Thermal fatigue, superalloy, Coating, directionally solidified, Oxidation, Nickle, Titanium, Chromium, Oxide Voids